پارت هشتاد و نهم

زمان ارسال : ۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 16 دقیقه

تموم این ساعات دارم به این فکر می کنم که چرا دکتر لااقل با دیدن آزمایش های قبلی نظری نداد.داوود داره جلوی موهام رو می‌بافه و من تو ذهنم دارم موهای یه دختر بچه‌ی کوچولو رو می بافم.گونه‌ام رو که می‌بوسه به خودم می‌یام و از تو آینه بهش لبخندی می‌زنم.صدای بلند بابا به گوش می‌رسه که داره مارو صدا می‌زنه تا صبحونه بخوریم.تو‌حال خودمم که بابا دست زیر چون‌ه‌ام می‌ندازه و سرم رو بالا می‌گی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • منیره

    00

    داستان جالبی بود و عالی نگارش خوبی هم داره ممنون از قلم زیباتون

    ۲ ماه پیش
  • ستی

    00

    عالی بود دستت درد نکنه

    ۲ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهی شما

    ۲ ماه پیش
  • نا

    00

    ممنون نویسنده عزیز رمان قشنگی بود ولی حیف که زود تموم شد

    ۲ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهی شما دیگه پارتها رو طولانی گذاشتم تا مخاطب زیاد هم منتظر نمونه

    ۲ ماه پیش
  • م.ر

    00

    ممنون نویسنده عزیز بسیار زیبا بود💖💖

    ۲ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیتون

    ۲ ماه پیش
  • ساناز

    00

    وای چه زود تمام شد خلی قشنگت بود مرسی نویسنده جونم❤️🤎🧡🧡💛💚🩵💙💜

    ۲ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیت. خوشحالم که رمان رو دوست داشتین

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.